آداب ظاهریه و باطنیه قرائت قرآن
فهمیدن و پى بردن به عظمت کلام، به این معنى که بداند «قرآن» کلام الهى است که از عرش عظمت حق نزول نموده تا به مرتبه افهام خلق رسیده براى اینکه بشر را از تیهِ ضلالت و سرگردانى به سرمنزل سعادت جاودانى هدایت کند.
آداب قرائت بر دو قسم است
1- آداب ظاهریه
2- آداب باطنیه
2- با کمال ادب خواندن.
3- با طماءنینه در حال ایستاده یا نشسته، بدون اینکه تکیه دهد یا چهار زانو بنشیند.
4- شمرده، شمرده بخواند، چنانچه در قرآن مى فرماید: و رتّل القرآن ترتیلا.
5- جهر متوسط (یعنى معمولى بخواند) اگر ایمن از ریا باشد و الاّ آهسته بخواند.
6- با حال حُزن و گریه و بکاء باشد.
7- با تحسین و تجوید قرائت، یعنى با در نظر گرفتن قواعد تجوید.
8- اداء حقوق قرائت، با اینکه اگر به آیه سجده رسیده سجده کند، و اگر به آیه عذاب رسید به خدا پناه ببرد و استعاذه کند و اگر به آیه رحمت و مغفرت برخورد کرد استرحام و استغفار و شکرگزارى نماید و به آیات بهشت مسئلت و درخواست کند. و به آیه دعاء، دعا نماید، وبه آیه تکبیر، تکبیر گوید و به آیه تسبیح، تسبیح کند.
9- قبل از شروع به قرائت استعاذه کند (اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم گوید).
10- پس از فراغ از قرائت هر سوره بگوید: صدق اللّه العلى العظیم و بلّغ رسوله الکریم اللّهم انفعنا به وبارک لنا فیه و الحمد للّه رب العالمین .1
و کلید خزائن گوهرهاى گرانبهائى است که هر که بچنگ آورد، بغناى حقیقى نائل گردد و آب حیاتى است که هرکه بیاشامد از زندگانى جاوید بهرمند شود و داروى شفابخشى است که هرکه بنوشد از دردهاى نهانى و آشکار شفا یابد.
2- دانستن و پى بردن به عظمت گوینده کلام، یعنى بداند که گوینده آن خداوند بزرگ و آفریدگار و پروردگار جهانیان است که ذات مقدسش جامع جمیع کمالات و منزّه از همه عیوب و نواقص و مبرّا از احتیاج است.
و نهایتى براى صفات کمالى و عظمت و کبریائى و علوّ او نیست و او حکیم على الاطلاق و عالم به جمیع سرائر و نهان ها و ضمائر و قادر بر هر چیز وسیع و بصیر و مُدرِک و لطیف و خبیر است .
3- از طهارت ظاهر به طهارت باطن التفات نمودن، به این معنى که بداند، چنانچه ظاهر «قرآن» را بدون طهارت نمى توان مسّ نمود تا زمانى انسان از سخنان زشت و ناروا پاک نگردد و دل انسان از اخلاق ناپسند و صفات نکوهیده پیراسته نشود، حقیقت کلام حق را در نمى یابد و لذّت شیرینى آن را درک نمى نماید.
4- با خضوع و خشوع و رقّت قلب و خوف خدا قرائت کردن، چنانچه از حضرت صادق علیه السلام روایت مى کند:
من قرء القرآن یخضع ولم یرقّ قلبه ولم ینشاء حزنا و وجلا فى سرّه فقد استهان بعظیم شاءن اللّه و خسر خسرانا مبینا
کسى که «قرآن» بخواند و خاضع نشود و رقت قلب نداشته باشد و در باطنش حزن و ترس پیدا نشود، به تحقیق به امر بزرگ خدا توهین کرده و زیان آشکارائى نموده .2
5- با حضور قلب و ترک حدیث نفس که روح هر عباداتى است ، «قرآن » خواندن.
6- در معانى آیات «قرآن» تدبّر نمودن، چنانچه در «قرآن» مى فرماید أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا 3 پس آیا در قرآن تدبر نمى کنند بلکه بر دلهاى آنان قفل زده شده. و آقا امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: در عبادت بدون علم، و در قرائتِ بدون تدبیر و فکر خیرى نیست.4
7- متحقق شده به حقایق «قرآن» از اعتقادات واخلاق فاضله و اعمال صالحه چون قرآن مشتمل بر توحید و بیان صفات و افعال صانع عالم و اوصاف و احوال روز قیامت و بهشت و دوزخ و علّت بعثت انبیاء و صفات و رفتار آنها و تمجید از گروندگان به پیغمبران و تقبیح مخالفین آنان.
و بیان صفات حسنه و اخلاق پسندیده و همچنین صفات سیّئه و اعمال نکوهیده و ذکر فوائد اطاعت و ایمان و عمل صالح و زیانهاى معصیت و کفر و اعمال زشت، و بیان قصص و حکایات امم گذشته، و غیر اینها از امور دیگر مى باشد که خواننده «قرآن» باید از هر قسمت از این امور کاملاً بهرهبردارى کند.
به امور اعتقادیه آن معتقد، و به اخلاق فاضلهاش متخلّق، و به اعمال شایستهاش عامل گردد. از قصص آن عبرت گرفته، به وعدههاى «قرآن» امیدوار و از وعید آن بهراسد.
8- تخصیص: یعنى متوجه باشد که خداوند او را مخاطب قرار داده با وى تکلم مى کند و گویا در محضر پیغمبر صلى الله علیه و آله بوده و از زبان آنحضرت کلام الهى را مى شنود.
9- تاءثیر قلبى: یعنى از مواعظ «قرآن» متعظ و متذکر شود، (پند بگیرد) اوامر آن را امتثال، و از نواهى آن اجتناب کند، به ذکر نِعَم الهى که مى رسد شکرگزار و از بلیّات و نعماتش استعاذه نماید و به حول و قوّه الهى متمسّک و از هر حول و قوّهاى بیزارى جوید و توفیق امتثال اوامر و اجتناب از نواهى «قرآن» را از خدا طلب نماید.
10- ترقّى به درجات و مراتب کلام حق به این معنى که:
در مرتبه اول: خود را مقابل حق ببیند که با خدا تکلم مى کند.
و در مرتبه دوم: کلام حق را بشنود که بندهاش را مخاطب قرار داده با او سخن مى گوید.
در مرتبه سوم: خدا را به چشم دل ببیند، چنانچه از «حضرت سیّد الشهداء علیه السلام» و از «حضرت صادق علیه السلام» روایت شده است که:5 خداوند بر بندگانش در کتاب خود و کلام خود تجلّى مى نماید.6
2- آداب باطنیه
«آداب ظاهریه قرائت قرآن»:
2- با کمال ادب خواندن.
3- با طماءنینه در حال ایستاده یا نشسته، بدون اینکه تکیه دهد یا چهار زانو بنشیند.
4- شمرده، شمرده بخواند، چنانچه در قرآن مى فرماید: و رتّل القرآن ترتیلا.
5- جهر متوسط (یعنى معمولى بخواند) اگر ایمن از ریا باشد و الاّ آهسته بخواند.
6- با حال حُزن و گریه و بکاء باشد.
7- با تحسین و تجوید قرائت، یعنى با در نظر گرفتن قواعد تجوید.
8- اداء حقوق قرائت، با اینکه اگر به آیه سجده رسیده سجده کند، و اگر به آیه عذاب رسید به خدا پناه ببرد و استعاذه کند و اگر به آیه رحمت و مغفرت برخورد کرد استرحام و استغفار و شکرگزارى نماید و به آیات بهشت مسئلت و درخواست کند. و به آیه دعاء، دعا نماید، وبه آیه تکبیر، تکبیر گوید و به آیه تسبیح، تسبیح کند.
9- قبل از شروع به قرائت استعاذه کند (اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم گوید).
10- پس از فراغ از قرائت هر سوره بگوید: صدق اللّه العلى العظیم و بلّغ رسوله الکریم اللّهم انفعنا به وبارک لنا فیه و الحمد للّه رب العالمین .1
آداب باطنیه
و کلید خزائن گوهرهاى گرانبهائى است که هر که بچنگ آورد، بغناى حقیقى نائل گردد و آب حیاتى است که هرکه بیاشامد از زندگانى جاوید بهرمند شود و داروى شفابخشى است که هرکه بنوشد از دردهاى نهانى و آشکار شفا یابد.
2- دانستن و پى بردن به عظمت گوینده کلام، یعنى بداند که گوینده آن خداوند بزرگ و آفریدگار و پروردگار جهانیان است که ذات مقدسش جامع جمیع کمالات و منزّه از همه عیوب و نواقص و مبرّا از احتیاج است.
و نهایتى براى صفات کمالى و عظمت و کبریائى و علوّ او نیست و او حکیم على الاطلاق و عالم به جمیع سرائر و نهان ها و ضمائر و قادر بر هر چیز وسیع و بصیر و مُدرِک و لطیف و خبیر است .
3- از طهارت ظاهر به طهارت باطن التفات نمودن، به این معنى که بداند، چنانچه ظاهر «قرآن» را بدون طهارت نمى توان مسّ نمود تا زمانى انسان از سخنان زشت و ناروا پاک نگردد و دل انسان از اخلاق ناپسند و صفات نکوهیده پیراسته نشود، حقیقت کلام حق را در نمى یابد و لذّت شیرینى آن را درک نمى نماید.
4- با خضوع و خشوع و رقّت قلب و خوف خدا قرائت کردن، چنانچه از حضرت صادق علیه السلام روایت مى کند:
من قرء القرآن یخضع ولم یرقّ قلبه ولم ینشاء حزنا و وجلا فى سرّه فقد استهان بعظیم شاءن اللّه و خسر خسرانا مبینا
کسى که «قرآن» بخواند و خاضع نشود و رقت قلب نداشته باشد و در باطنش حزن و ترس پیدا نشود، به تحقیق به امر بزرگ خدا توهین کرده و زیان آشکارائى نموده .2
5- با حضور قلب و ترک حدیث نفس که روح هر عباداتى است ، «قرآن » خواندن.
6- در معانى آیات «قرآن» تدبّر نمودن، چنانچه در «قرآن» مى فرماید أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا 3 پس آیا در قرآن تدبر نمى کنند بلکه بر دلهاى آنان قفل زده شده. و آقا امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: در عبادت بدون علم، و در قرائتِ بدون تدبیر و فکر خیرى نیست.4
7- متحقق شده به حقایق «قرآن» از اعتقادات واخلاق فاضله و اعمال صالحه چون قرآن مشتمل بر توحید و بیان صفات و افعال صانع عالم و اوصاف و احوال روز قیامت و بهشت و دوزخ و علّت بعثت انبیاء و صفات و رفتار آنها و تمجید از گروندگان به پیغمبران و تقبیح مخالفین آنان.
و بیان صفات حسنه و اخلاق پسندیده و همچنین صفات سیّئه و اعمال نکوهیده و ذکر فوائد اطاعت و ایمان و عمل صالح و زیانهاى معصیت و کفر و اعمال زشت، و بیان قصص و حکایات امم گذشته، و غیر اینها از امور دیگر مى باشد که خواننده «قرآن» باید از هر قسمت از این امور کاملاً بهرهبردارى کند.
به امور اعتقادیه آن معتقد، و به اخلاق فاضلهاش متخلّق، و به اعمال شایستهاش عامل گردد. از قصص آن عبرت گرفته، به وعدههاى «قرآن» امیدوار و از وعید آن بهراسد.
8- تخصیص: یعنى متوجه باشد که خداوند او را مخاطب قرار داده با وى تکلم مى کند و گویا در محضر پیغمبر صلى الله علیه و آله بوده و از زبان آنحضرت کلام الهى را مى شنود.
9- تاءثیر قلبى: یعنى از مواعظ «قرآن» متعظ و متذکر شود، (پند بگیرد) اوامر آن را امتثال، و از نواهى آن اجتناب کند، به ذکر نِعَم الهى که مى رسد شکرگزار و از بلیّات و نعماتش استعاذه نماید و به حول و قوّه الهى متمسّک و از هر حول و قوّهاى بیزارى جوید و توفیق امتثال اوامر و اجتناب از نواهى «قرآن» را از خدا طلب نماید.
10- ترقّى به درجات و مراتب کلام حق به این معنى که:
در مرتبه اول: خود را مقابل حق ببیند که با خدا تکلم مى کند.
و در مرتبه دوم: کلام حق را بشنود که بندهاش را مخاطب قرار داده با او سخن مى گوید.
در مرتبه سوم: خدا را به چشم دل ببیند، چنانچه از «حضرت سیّد الشهداء علیه السلام» و از «حضرت صادق علیه السلام» روایت شده است که:5 خداوند بر بندگانش در کتاب خود و کلام خود تجلّى مى نماید.6
پي نوشت ها :
1- تفسیر اطیب البیان: ص.33
2- جامع السعادات: ص 614.
3- سوره محمد صلى الله علیه و آله: ص23.
4- جامع السعادات: ص614.
5- جامع السعادات: ص617.
6- تفسیر اطیب البیان: ص.1/34
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}